دويچه وله : ساعت ۱۰ صبح. غسالخانهی بهشت زهرا. جمعیت زیادی جمع شدهاند . فعالان زنان. فعالان اجتماعی. مادران صلح. مادران داغدار و خانوادههای اعرابی و فهیمی. پیکری که در غسالخانه است اینبار متعلق به جوان نوزده سالهای است که معتقد بود رأیش دزدیده شده است. سهراب اعرابی روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ یکی از آن سه میلیون نفری بود که از میدان انقلاب تا میدان آزادی در سکوت راهپیمایی کردند تا بگویند به نتیجهی اعلامشدهی انتخابات اعتراض دارند. هیچ شعاری داده نمیشد. تنها علامت پیروزی دستها بود و پرچمهای سبز. اما در میدان آزادی ورق برگشت. ساختمان پایگاه بسیج مقداد، سنگرگاه کسانی بود که به شهادت فیلمها و عکسها از روی بام به طرف مردم تیراندازی کردند. به گفتهی نیروی انتظامی هفت نفر در جریان این تیراندازی کشته شدند. سهراب اعرابی یکی از این هفت نفر بود . در مراسم خاکسپاری امروز، دوشنبه بیست و دوم تیرماه پیکر سهراب به خاک سپرده شد. خدیجه مقدم میگوید: «امروز ساعت ده صبح پیکر پاک سهراب اعرابی، فرزند عزیزمان، با صدای ضجههای مادرش، مادربزرگش و همهی مادرهایی که شرکت داشتند، همهی زنهایی که شرکت داشتند و مردهایی که با صدای بلند ضجه میزدند، در قطعهی ۲۵۷ بهشت زهرا تشییع شد .» خدیجه مقدم میافزاید، اجازهی صحبت به هیچکس داده نشد، حتی به دوست صمیمی سهراب، «مادر سهراب بدون بلندگو چند دقیقهای صحبت کرد و گفت که من وقتی سرگردان و آواره بودم و دنبال بچهام میگشتم، بچهی من کشته شده بود، بچهی من را کشتند. مادربزرگش دائما فریاد
میزد که بچهی من را کشتند ». و میهمانان ناخوانده نیز، چون همیشه حاضر بودند. خدیجه مقدم میگوید: «نیروهای امنیتی حضور داشتند البته با لباس نظامی نبودند، با لباس شخصی بودند. همه قاطی جمعیت بودند. و حتی من فکر میکنم در بین ما زنها هم نیروهای لباس شخصی زن بود. حتا شعارهای الله اکبر یا حسین را هم تحمل نمیکردند و به خانوادهی اعرابی و خانوادهی فهیمی گفته بودند که اگر کسی شعار بدهد، ما افراد را دستگیر میکنیم .» دوشنبه ساعت ۹ شب دوستان و آشنایان سهراب در خانهی او گرد هم میآیند تا برایش شمعی روشن کنند. مادران صلح و مادران عزادار نیز میروند تا به پروین فهیمی بگویند که تو تنها مادر داغدار این سرزمین نیستی. اولین نبودی و آخرین نیز نخواهی بود . نوینسده: میترا شجاعی